دیدگاه ها مقالات شما

جايزه برای آشوب آفرينان

فرزين خوشچين

جايزه برای آشوب آفرينان و ويرانگران دمکراسی از سوی کشورهای دمکراتيک

در خبرها آمده است، که کورت وسترگارد، کاريکاتوريست تصاوير پيامبر اسلام، “جايزه آزادی و آينده ‌‌‌‌‌‌‌ها” را درشهر لايپزيک دريافت کرد. وی، که در ماه سپتامبر، در شهر پوتسدام با حضور آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، جايزه رسانه ای «ام 100» را نیز دریافت کرده بود، اینبار با تجلیل بیشتری رو به رو شده است.

‌با اينحال، وسترگارد تاييد کرده است، که جنجالهای آفريده شده در پی کاريکاتورهای وی به «آزادی بيان» در دانمارک لطمه زده اند و وی نگران آينده آزادی مطبوعات در کشور خود می باشد.

وجدان اين کاريکاتوريست دانمارکی از پيامدهای کاريکاتورهای تحريک کننده اش ناراحت نيست. اين آدم اروپايی دمکرات و بافرهنگ اصلا نگران بمبهای منفجرشده و آتشسوزيهای برپا شده نيست. او نگران کشته شدن مردم بيگناه در کشورهای دوردست نيست. او نمی خواهد مسئوليت آشوب آفرينی در کشورهای اسلامی را به عهده بگيرد. يعنی اين آدم با دمکراسی و روند آن در کشورهای جهان سوم، اگر دشمن نباشد، دست کم، بيگانه است. برای چنين کسانی، شايد منافع فردی و شهرت طلبی محرک جنجال افرينی باشد، شايد هم سر نخ او  و هنرمندان مانند او به سازمانهای جاسوسی بند باشد. اين موضوعی بسيار جدی است، که ارزش پژوهش را دارد.

و اما، موضعگيری چپهای ايرانی در مقايسه با برخورد اکبر گنجی و شيرين عبادی، جالبترين بخش چنين خبری را تشکيل می دهد. در واقع، بارومتر سنجش حساسيت و بيداری تحليلگران و فعالان چپ را می توان چنين رويدادهايی دانست.

پس از اين کاريکاتوريست دانمارکی، کاريکاتوريست ديگری در سوئد دست به همين اقدام ابلهانه و جنجال برانگيز زد، که او نيز عمل خود را در چارچوب «آزادی انديشه» ارزيابی کرده بود.

بتازگی هم در آمريکا، کشيشی ابله-و شايد با برنامه ريزی سازمان سيا- تهديد به سوزاندن قرآن کرد.

 اينگونه «هنرمندان» دست سوم و ناموفق در طول عمرشان نتوانسته اند به جايگاه مهمی در هنر دست بيابند، و هيچ روشن نيست، که از چه روانشناسی يی برخوردارند. انگيزۀ اصلی اينها از اين جنجال آفرينی، برای ما روشن نيست و نمی دانيم آيا اقدام اينها در برنامه ريزی سيا برای به آشوب کشاندن کشورهای مسلمان نشين می گنجد، يا نه. اما،اينگونه تمرين دمکراسی در جهان غرب، قطعا به زيان مردم کشورهای «اسلامی»، که زير سلطۀ دينسالاران و نوکران آشکار و پنهان امپرياليسم بسر می برند، تمام می شود؛ پس از هر غوغای تازه در رسانه های غرب، موج ويرانگر آشوبهای گسترده کشورهای بنگلادش، هندوستان، پاکستان، ايران، کشورهای عربی و آفريقايی مسلمان را درمی نوردد. فاناتيسم دينی جان تازه ای گرفته، آتش سوزی، قتل، بمبگذاری و سرکوب دمکراسی با شدت بيشتری ادامه می يابد. در چنين فضايی امکان هرگونه ارتباط روشنفکران با تودۀ ناآگاه کشورهای اسلامی و فقير از بين رفته و اين ملاهای تازه به دوران رسيده هستند، که برای به شهرت رسيدن و کنترل مردم ناآگاه از هيچ اقدامی فروگذار نمی کنند. شيخ ها و رهبران مذهبی نيز فرمانروايی بر جان و مال مسلمين و يا رهروان مذهب خود را به خوبی احساس می کنند. بمبگذاريها، آتش افروزیها، ترورها و تفرقه های مذهبی بهترين جو برای سرکوب خواسته های دمکراتيک می باشند. صدها سال است، که امپرياليسم همين سياست «تفرقه بيانداز و حکومت کن» را در هندوستان، پاکستان و … اجرا کرده و به موفقيت رسيده است.

 به نقد کشيدن خرافات يک چيز است، و مسخره و تحريک کردن احساسات مذهبی توده های ناآگاه چيزی ديگر، مبارزۀ آته ئيستی و تحليل دانشورانه از دين يک چيز است، و کوتاه آمدن در برابر رژيم تئوکراتيک و نقد نکردن مبانی ايدئولوژيک چنين رژيمی چيزی ديگر.

روشنفکر ايرانی بايد از خود بپرسد: آيا اين «هنرمندان» اروپايی عاشق دمکراسی، دارای سواد، فهم و درک انسان معمولی اروپايی می باشند، يا نه؟ چرا اعتراضی به اين هنرمندان انجام نمی شود؟ چرا چپ ايرانی در اين دام می افتد و از اين تکرار مکررات درس نمی گيرد؟

ما مارکسيستها نه بودايی هستيم، نه زرتشتی، نه کليمی، نه مسيحی و نه مسلمان. ما  آته ئيست هستيم. اما، همانگونه، که ويران کردن تنديسهای بودا را محکوم کرده ايم، همانگونه نيز از کاريکاتور کشی و توهين به پيامبر اسلام ابراز انزجار می کنيم. ما مارکسيستها هرگونه افراطی گری، هرگونه فالانژبازی، هرگونه آنارشيسم در لباس مذهب، هرگونه تفرقه افکنی و شعله ور کردن آتش جنگهای مذهبی را محکوم می کنيم. ما با صدای بلند اعلام می کنيم: اين هنرمندان آنارشيست کاريکاتورباز دوستان ما نيستند. ما کارهايی از قبيل کاريکاتورکشی، سوزاندن قرآن، و يا به هر نحوی توهين به هر دينی را محکوم کرده و دستهای سازمانهای جاسوسی غرب را در برپا داشتن آتش احساسات مذهبی دخيل می دانيم. ما هرگونه بمبگذاری در جايگاههای دينی را ديکته شده از سوی سازمانهای امپرياليستی دانسته و اينگونه ويرانگريها را در راستای افروختن آتش جنگ بين مردم زحمتکش دنيا ارزيابی می کنيم. ما اين سياست «تفرقه بيانداز و حکومت کن» را محکوم می کنيم.

ما مارکسيستها با توده های مردم کشورهای جهان، که به دينهای گوناگون باور دارند روراست هستيم و نمی خواهيم آنها را گول بزنيم. ما خودمان را ديندار نشان نمی دهيم. مردم می دانند، که تاکتيک شکستخورده و مفتضح حزب توده، ربطی به مارکسيسم ندارد. ما نه مسلمان هستيم، و نه تظاهر به مسلمانی می کنيم. اما، از هرگونه توهين به احساسات مذهبی مردم، ابراز انزجار می کنيم.

ما مردم را به مسلمان و يهودی و کليمی و … تقسيم نمی کنيم. در نظام دمکراتيک، تنها شايستگی های هر کس معيار برتری او خواهد بود. همه در برابر قانون برابرند. همۀ مردم بايد آزاد باشند، که دينی را بپذيرند و يا به هيچ دينی باور نداشته باشند. آزادی دين، يکی از پايه ای ترين آزاديهای بشری است. اما، در برابر تبليغات آزاد دينی، مبارزه با خرافات و تبليغات آته ئيستی را بايد در ميان مردم گسترش دهيم. اين به معنای برخورد آزادانۀ انديشه و باورها می باشد. اين موضوع-تبليغات آته ئيستی- بويژه در کشورهايی همچون ايران، لازم می باشد، زيرا حکومت تئوکراتيک از دين برای سرکوب، غارت، جنايت و ويران کردن اقتصاد، فرهنگ و همه چيز کشورمان سود می برد. با ايدئولوژی حاکم بر کشورمان بايد مبارزۀ ايدئولوژيک گسترده و بی وقفه ای را پيش ببريم. اما، خرابکاری کاريکاتوريستهای اروپايی در اين مبارزه را بايد در سرتاسر جهان محکوم کنيم.