“آسیب شناسی یا “رماتیسم مزمن
داود احمدلو
ما مخالفین رژیم اسلامی در خارج، با مخالفین رژیم اسلامی در داخل، یک نقطه مشترک داریم و آنهم عدم اتحاد و یکپارچگی در بین خودمان است، اما یک تفاوت بزرگی بین این دو گروه وجود دارد، داخل نشینان عذرشان موجه است و آنهم بدلیل سرکوب و فشار و دستگیری از طرف رژیم بوده، ولی مخالفین خارج نشین هیچ کدام از این عذر و بهانه ها را ندارند ولی بازهم نمی توانند با هم متحد شوند.
در دوران کودکی من و هم نسل هایم شاهد بودیم ، که هرگاه در کوچه و خیابان بچه ای در همراهی پدر و مادر به زمین میخورد، بجای آنکه اورا بلند کرده و نوازشش کنند، یک فریادی بر سر او میزدند که چرا جلوی پایش را نگاه نکرده و بر زمین خورده و چه بسا پس گردنی هم نثار او میکردند ؟ ما مبارزین امروزی، کماکان تربیت شده همان نسل میباشیم، در نتیجه اگر ما مخالفین نمی توانیم متحد شویم شاید به دلایلی از همین دست است که چرا دیگر گروه های مخالف جلوی پایشان را نگاه نکردند و اشتباهشان را سر تیتر مقاله هایمان مینماییم ، امکان ندارد که تواضع نشان دهیم و دست یاری بسویشان دراز کنیم و از تجربه آنها استفاده کرده و برای حرکت بعدی به اتفاق و با هم به پیش برویم، چه بسا که از شکست شان هم اگر خوشحال نبودیم از آن چندان هم متعجب و غمگین نبودیم، چرا ؟ آیا گمان میکنیم که با رفتن به سمت دیگران دانسته های خود را به زیر سوأل برده یا اینکه ترس از آن داریم مبادا در نزد دیگران به نوعی به یک ضعف سیاسی تعبیر شود؟ یا اینکه دلیل اصلیش بر اساس تئوری نگاه از بالا و خود محور بینی است و اینکه سخن و روش مناسب را فقط ما میگوییم و بس ؟ که احتمالا در پس این تفکر حتمن خود را آلترناتیو بلامنازع رژیم هم میدانیم؟ غافل از اینکه آلترناتیو رژیم حتمن در ایران شکل خواهد گرفت و ما فقط میتوانیم به عنوان بازوی ابزاری آنها و صدای آنها در خارج از ایران و در محافل بین المللی باشیم .
بعلت یکدست نبودن مخالفین رژیم در خارج از ایران، مسلمن اتحاد بسیار مشکل است ، در واقع قرار هم نیست که همه با تمام نظرات یکدیگر موافق باشیم چرا که در اینصورت چیزی به جز یک دیکتاتوری به دنبال نخواهد داشت، البته نقش مهمی که همین اپوزیسیون ناهمگن در این سالها در بیداری جامعه ایران ایفا نموده اند را نمیتوان نادیده گرفت ولی متآسفانه وسعت زیادی نداشته و آنهم به این دلیل اینکه بصورت گروها و مجموعه های کوچک و هر کدام با روش خود در صحنه بوده اند.
برای قد علم کردن در مقابل رژیم، ما (همگی به اتفاق)نیازمند آنیم که این مبارزین و مخالفین رژیم را کمابیش در یک زیر یک سقف جمع کرده تا بتوانیم بلکه با زدن یک پل ارتباطی با مخالفین درون مرز که آنها هم به علت نداشتن یک محور مشخص در پراکندگی بسر میبرند رابطه ای برقرار سازیم ، مخالفان درون مرز با رژیم اسلامی رشد کردند و هر بار برای دور زدن رژیم مجبور به طرفند جدیدی بوده اند و در خیلی موارد بسیار هوشمندانه تر از خارج نشینان عمل کرده اند که ما با بسیاری از راهکارهای آنها در مقابله با رژیم بیگانه ایم و ابزار وارد شدن به آنها را نداریم، خصوصا مخالفینی که در بخشهای هنری و فرهنگی هستند و بطور مستمر تلاش میکنند و از حمایت بخش عظیمی از جامعه برخوردارند، که شاید ما میبایست با این بخش از مخالفین بتوانیم به یک همکاری بپردازیم، خصوصا از همین طیف هستند کسانی که مجبور به ترک وطن شدند ولی هنوز با همکاران و همفکران خود در ایران در ارتباط تنگاتنگ میباشند، این بخش از مخالفین که اکثرا در هیچ گروه و دسته ای فعال نیستند از پتانسیل بسیار بالایی بر خبردارند و به خاطر طرفدارانی که دارند همکاری با آنها میتواند در گرد هم آوری تعداد بیشتری از مخالفین مفید واقع شود که شاید با جذب این بخش از نیروهای شانس بیشتری برای نزدیک شدن و اتحاد با مبارزین درون مرز را داشته باشیم.
بهمین دلیل است که عدم اتحاد بین نیروهای مبارز ضد رژیم اسلامی که دلسوزانه برای نجات ایران میکوشند که اگر اغراق نکرده باشم بصورت رماتیسمی مزمن تمامی جسم و جان آنها را بطور مداوم میآزارد و بجای اینکه ریشه این مشکل را بجویند (چه بسا با این کنکاش خودشان را به زیر سوأل ببرند) هر از گاهی صحبت از آسیب شناسی مینمایند و علت این درد مزمن را در نزد دیگران جستجو میکنند، در صورتیکه خودشان بدون اینکه متوجه باشند میتوانند یکی از ریشه های اصلی آن باشند.
چشم پوشی بر روی حقایق، نه از بار آنها میکاهد و نه اساس آنها را تغییر میدهد.
“ وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم و به قضاوت درباره آنها بنشینیم، ما میبایست تمام نیروی خود را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم ، تا زمانیکه حتا یک خطا در عملکردمان می بینیم حق قضاوت در کار دیگران را نداریم -گاندی “ .
داود احمدلو ۲۱ ژانویه ۲۰۲۱