و مر خليفت را نسناسی بودی کناس، عجيب الاطوار و کريه المنظر. هر صبح خليفت بار عام گشودی. لشگريان و دبيران و ديوانيان به صف شدندی به دستبوس مر نسناس را، که هاله ای از نور بر راس وی همی فروزان بودی
و نسناس همی برخواندی:
ان نسناس من الهندی
قناص الشکل والقدی
الی ريشُ البز بز القندی
و الی خاشاکُ افندی
الی هالة النور فی فرق الراسی
والی حالةالزور فی المستراح